Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایکنا»
2024-05-02@04:11:22 GMT

روایت فضایل امیرالمومنین(ع) پیش از ولادت تا پس از رحلت

تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۷۹۶۲۲۰۰

روایت فضایل امیرالمومنین(ع) پیش از ولادت تا پس از رحلت

به گزارش ایکنا، کتاب «فضایل امیرالمومنین علی (ع)» ترجمه کتاب «کشف الیقین فی فضائل امیرالمومنین» اثر متکلم نابغه جهان اسلام، یوسف بن مطهر حلی مشهور به علامه حلی است که به درخواست سلطان محمد خدابنده و در بیان فضایل و مناقب حضرت علی (ع) نوشته شده است.

 این کتاب پیش از این نیز یک بار در سال 1298 قمری به ‌صورت چاپ سنگی در تبریز، بار دیگر در سال 1371 قمری در نجف و سومین بار در سال 1411 قمری در تهران با تصحیح حسین درگاهی به چاپ رسیده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کار تحقیق و تصحیح کتاب حاضر نیز از سال 1374 شمسی براساس تصویری از نسخه دست‌نویس موجود در کتابخانه آیت‌الله مرعشی به همت علی اوجبی انجام شده است.

 کتاب در چهار فصل با عنوان‌های «در بیان فضیلتی چند که که ثابت بود برای حضرت امیرالمومنین (ع) پیش از وجود و تولد»، «در فضایلی چند که ثابت شد از برای آن حضرت (ع) در وقت خلق و ولادت او»، «در فضایلی که ثابت بود از برای آن حضرت (ع) هنگام بزرگی و بلوغ او» و «در ذکر فضایل متفرقه حضرت علی (ع)» تدوین شده است.

 در فصل نخست کتاب در ذکر یکی از پنج روایت مشهور درباره فضایل امیرالمومنین (ع) آمده است: «فضیلت پنجم: توسل آدم (ع) است به آن حضرت که توبه او قبول شد. روایت کرده خطیب خوارزم به اسناد خود تا آنکه منتهی شده به عبدالله بن عباس که گفت: پرسیدم از رسول خدا (ص) از کلماتی که فراگرفت آدم از الله تعالی و تلقی به آن کرد، پس توبه آن مقبول شد؛ چنانچه الله تعالی در کلام مجید فرموده: «فَتَلَقی آدَمُ مِن رَبِهِ کَلِمات فَتابَ عَلَیهِ». آن حضرت فرمود که: «سوال کرد از خدای تعالی که به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین که توبه مرا قبول کن؛ پس توبه او مقبول شد.»

 در دومین فصل کتاب، کیفیت تولد حضرت علی (ع) این گونه روایت شده است: «تولد امیرالمومنین در روز جمعه، سیزدهم ماه مبارک رجب بود، بعد از عام‌الفیل به سی سال... و تولد آن حضرت در اندرون خانه کعبه بود؛ و کسی به غیر آن حضرت آنجا متولد نشد، نه پیش از او و نه بعد از او. روایت کرد صاحب کتاب «بشارة‌المصطفی» از یزید بن قعنب که گفت: نشسته بودم من با عباس بن عبدالمطلب و گروهی از بنی عبدالعزی که بت‌پرستی چند بودند - و عزی اسم بتی است که پرستش او می‌کردند خود را بنده او می‌دانستند - برابر خانه خدا. ناگاه فاطمه دختر اسد، مادر امیرالمومنین (ع) آمد و حامله بود به آن حضرت، و نه ماه از حمل گذشته بود و درد وضع حمل او را گرفته بود؛ پس گفت: «بارخدایا! من ایمان دارم به تو و آنچه از جانب تو آمده از پیغمبران و کتاب‌ها؛ و باورکننده‌ام گفته جد خود ابراهیم خلیل (ع) تو را و او بنا کرده این بیت عتیق را. پس سوال می‌کنم به حق این خانه و به حق فرزندی که در شکم من است، آنکه آسان کنی بر من وضع حمل را.»

 راوی گوید: دیدم خانه کعبه را که شکافته شد از پشت سر، و داخل شد فاطمه در آن، و غایب شد از نظرها، و خانه به حال اول بازگشت. پس خواستیم که قفل خانه را باز کنیم. هرچند جهد کردیم، باز نشد. دانستیم که این به فرموده الله تعالی است. پس روز چهارم بیرون آمد فاطمه و آن حضرت بر روی دست او بود و گفت: «من زیادتی یافتم بر زنانی که پیش از من بوده‌اند. زیرا که آسیه - دختر مزاحم - عبادت کرد حق تعالی را پنهان، در جایی که دوست نمی‌داشت الله تعالی که عبادت کنند او را در چنین جایی، مگر به ضرورت؛ و مریم - دختر عمران - جنبانید نخل خشک را به دست خود تا سبز و تازه شد و بار آورد و میل کرد از آن خرمای تر؛ و من داخل شدم در خانه خدا و خورانید مرا از میوه‌های بهشت و نعمت‌های آن. پس چون خواستم که بیرون آیم، ‌هاتفی آواز داد که ای فاطمه! او را علی نام کن که آن بلندمرتبه است، و خداوند - علی اعلی - می‌فرماید که نام او را از نام خود برآوردم؛‌ و او را به ادب خود تادیب کردم؛ و آگاه گردانیدم او را بر علم‌های مشکل خود؛ و آن کسی است که می‌شکند بت‌ها را در خانه من؛ و آن کسی است که بانگ نماز می‌گوید بر بام خانه من و مرا به پاکی و بزرگی یاد می‌کند. پس خوشا حال کسی که او را دوست دارد و پیروی او کند؛ و وای بر کسی که او را دشمن دارد و نافرمانی او کند.»

نخستین چاپ کتاب «فضایل امیرالمومنین علی (ع)» در 568 صفحه با شمارگان هزار نسخه، به بهای 55 هزار تومان از سوی انتشارات وایا راهی بازار نشر شده است.

انتهای پیام

منبع: ایکنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۹۶۲۲۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خانه موزه‌ای در تهران که نماد عقل و عشق است

عصا، عبا، سجاده و کتابخانه کنار هم هستند سجاده بعد از 45 سال همچنان باز است و منتظر است روزی استاد برگردد تا عاشقانه‌ترین نمازها را تجربه کند. کتابخانه استاد همچنان پر از کتاب است. چه ترکیب قشنگی از عقل و عشق، کتاب و تفکر، تهجد و عشق.

به گزارش ایسنا، در حیاط خانه مرسدس بنز  ۲۳۰S  سبز رنگ مدل ۱۹۶۶ شهید مطهری در سایه کاج بلند خیابان  شهید کلاهدوز پشت دیوار آجری به خواب عمیق فرو رفته است. این ماشین از ادریبهشت 1358 دیگر روشن نشده است. شاید باور نکنید ماشین‌ها و همه اشیا می‌توانند مانند همه انسان‌ها داستانی داشته باشند که شاید قلمی بخواهد روایتشان کند. یک ماشین می‌توانند در دل حوادث تاریخی نقش آفرینی کند و همان مدل ماشین می‌تواند آروزهای یک خانواده را به دره ببرد. ماشین بنزی که در حیاط خیابان شریعتی، خیابان کلاهدوز (دولت)، نبش کوچه صدرا به خواب طولانی رفته است ماشین بنزی است که در زمره نخستین تولیدات S  کلاس مرسدس ‌است. آن شهید این خودرو را هفت سال قبل از شهادتش در تاریخ ۲/۳/۱۳۵۱ از شخصی به نام آقای ابراهیم زین العابدینی ساکن یوسف آباد تهران خریداری کرده است. 

البته از این ماشین روایت جالب و درس آموزی هم وجود دارد که نشان دهنده سبک زندگی استاد است. نخستین روایت برمی‌گردد به آستانه پیروزی انقلاب در سال 1357 که شهید مطهری برای سخنرانی قصد داشت به دانشگاه تهران برود این ماشین، همان ماشینی است در خاطرات شهید مطهری آمده است و به نوعی نشان دهنده سبک زندگی استاد است. آن‌روزها برعکس امروز، دانشجویان به  ساده زیستی افراطی تمایل داشتند و حسایست آنان نسبت به روحانیون بیشتر از دیگران بود.

علامه مطهری به همراه علی مطهری و عی لاریجانی با ماشین بنز استاد، ایشان را به دانشگاه صنعتی شریف بردند. این در حالی بود برخی اعتراض‌ها نسبت به اینکه چرا استاد مطهری ماشین بنز دارد شنیده می‌شد. دم در دانشگاه که رسیدند، یکی از افراد همراه، به ایشان پیشنهاد کرده بودند که از ماشین پیاده شوند و بقیه راه را پیاده بروند. تا یک موقع ماشین ایشان را نبینند که جوّی علیه ایشان درست شود. علامه با این پیشنهاد مخالفت کردند بلکه خواستند با ماشین تا جلوی در سالن بروند. تا تظاهر به ریا نشود و همانگونه  هست جلوه کند.

همانطور که روایت ماشین از ذهنم گذشت ماشین را رها می‌کنم تا خواب دیرین 45 ساله‌اش آشفته نشود. از سنگ‌فرش حیاط وارد خانه‌ای می‌شوم که در سکوت بهاری آفتاب نیمروزی خاطراتش را مرور می‌کند.

این خانه روزگاری محل رفت و آمد چهره‌های نام آشنایی بودند که در اوراق تاریخ نام بلندی دارند. بزرگانی مانند رهبر معظم انقلاب، آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، دکتر علی شریعتی و بسیاری از روحانیون و شخصیت‌های دیگر.

خانه در دو طبقه بنا شده است که در طبقه اول دست‌نوشته‌ها و وسایل شخصی شهید مطهری و در طبقه دوم کتاب‌های آن شهید به نمایش درآمده است.  طبقه پایین شامل یک حال و پذیرایی بزرگ است که پس از بازسازی حالت نگارخانه گرفته است. نشان از خانه روحانی ندارد. اما برای اینکه زندگی استاد با تصاویر و وسایل به تصویر کشیده شود چاره‌ای به بازسازی نبود. عکس‌هایی که از استاد در خانه و موزه نصب شده است بیش از دیگر عکس‌های استاد، عکس علامه طباطبایی و حضرت امام چشم‌نوازی می‌کند.

به گفته علی مطهری بسیاری از کتاب شهید مطهری در طبقه دوم نوشته شده است. کتاب‌های «نظام حقوق زن در اسلام»، «مساله حجاب»، «علل گرایش به مادی‌گری» و «امدادهای غیبی در زندگی بشر» جزو این آثار است. طبقه دوم شامل راهرویی است که به دو اتاق منحصر می‌شود اتاق مطالعه پنجره بزرگ رو به خیابان و پشت به خیابان دارد. نور به راحتی به خانه روشنی می‌بخشد. در گوشه اتاق تخت با روکش قدیمی می‌توان دید که بازدیدکنندگان را یاد خانه هر پدربزرگ و مادربزرگ می‌اندازد. عصا، عبا، سجاده و کتابخانه کنار هم هستند سجاده بعد از 45 سال همچنان باز است و منتظر است روزی استاد برگردد تا عاشقانه‌ترین نمازها را تجربه کند. کتابخانه استاد همچنان پر از کتاب است. از تفسیر کبیر قرآن گرفته تا مجموعه رسایل فلسفی ملاصدرا. چه ترکیب قشنگی از عقل و عشق، کتاب و تفکر، تهجد و عشق. خدایا به ینگونه معرفت‌ها برکت عطا کن. استاد جمع عقل و عشق بود. این عشق زمین و الهی نداشت و به صورت توامان بود. یادی از گفت‌گوی که همسر استاد با یکی از خبرنگاران کرده است می افتم که در این گفت‌وگو گفته است. به من همیشه احترام می گذاشتند.یادم می آید یکبار به اصفهان رفته بودم وقتی برگشتم نیمه‌های شب بود. ایشان بیدار مانده بود تا از من استقبال کند. میوه و چای آماده کرده بود و ناراحت بود که چرا بچه‌ها بیدار نمانده اند تا از مادرشان استقبال کنند. بسیار مهربان بودند و احترام می گذاشتند. در مدت 26 سالی که با ایشان زندگی کردم همیشه با یک حالت تواضع و آرامش با من رفتار می کردند. یادم نمی‌آید که از ایشان هیچ گاه رنجی دیده باشم. بسیار با گذشت و مهربان بودند و به راحتی من و بچه‌ها اهمیت می دادند..

با خود می‌پرسم مگر مرد خدا می‌تواند چیزی غیر از این باشد نگفته‌اند مردان خدا شیران روز و پارسیان شب‌اند. یکی از دوستان شهید مطهری درباره ایشان می‌گوید: از ویژگی‌های آن مرحوم، تقید و علاقه فراوان ایشان بود به ذکر و دعا و بیداری شب. به یاد دارم که در همان اوایل آشنایی ما با یکدیگر، او به نماز شب مقید بود و مرا نیز بدان امر می کرد و من به بهانه اینکه آب حوض مدرسه شور و کثیف و برای چشمانم مضرّ است از آن شانه خالی می‌کردم، تا اینکه شبی در خواب دیدم که در خواب هستم و مردی مرا بیدار کرد و گفت: من «عثمان بن حنیف» نماینده حضرت امیرالمؤمین علی علیه السلام می باشم، آن حضرت به تو دستور داده اند به پاخیز و نماز شب به پادار و این نامه را نیز آن حضرت برای تو فرستاده اند.

در آن نامه با آن حجم کوچکی که داشت با خط سبز روشن نوشته شده بود: «هذه برائة لک من النّار»؛ این برای تو وسیله رهایی از آتش دوزخ است. من در عالم خواب با توجه به فاصله زمانی دوران حضرت علی علیه السلام با زمان ما، متحیر نشسته بودم که در همان حالت تحیر، مرحوم آیت اللّه مطهری مرا از خواب بیدار کرد و در حالی که ظرف آبی در دست داشت گفت: این آب را از رودخانه تهیه کرده ام، برخیز و نماز شب بخوان و بهانه مجوی.

ایوان دلگشا خانه دلبری می‌کند و مشرف به حیاط و درخت کاج است که پرندگان گوناگون را میزبانی می‌کند و شاید پس از اندیشه‌ای طولانی و فلسفی ویا غم روزگار خوردن در ایوان مشرف به درخت کاج گیر و سنگفرش و هوای تازه نعمتی باشد.

اما این مرد عشق و عقل در شامگاه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ و پس از خروج از خانۀ دکتر یدالله سحابی، توسط محمد علی بصیری عضو گروه فرقان از فاصله حدود دو متری با سلاح رولور به شهادت رسید. تا مصداق این آیه سوره آل عمران شود که خداوند درباره شهدا می‌فرماید؟ وَلاَتَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَ َتَا بَلْ أَحْیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون ای پیامبر! هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • خانه موزه‌ای در تهران که نماد عقل و عشق است
  • سخت‌ترین دوران‌ زندگى حضرت امیرالمومنین (ع) + فیلم
  • ۱۲ طلبه و ۴ مداح که اعضاء بدن‌شان اهداء شد/ انتشار شماره جدید «خیمه»
  • روایت زندگی قهرمانان در دستان دانش آموزان
  • روایت زندگی قهرمانان در دستان دانش اموزان
  • آمار مرگ‌ومیر زنجان در سال ۱۴۰۲ اعلام شد
  • روایت ۲۰۰۰ نفری که بعد از چند دهه صاحب «آب» شدند
  • شناخت گام‌به‌گام و تدریجی جریان اسرائیل
  • توزیع ۴۰۰۰ جلد کتاب برای پویش «قهرمان شهید شهر من» در استان تهران
  • آیت‌الله رمضانی: دشمنان می‌خواهند شریعت اسلام را تعطیل کنند