فضایل و مکارم حضرت ابوالفضلالعباس(ع)/ ابوالشّاره؛ سلحشور نامدار علوی(ع)
تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۵۷۶۶۱
در حماسه پرشور کربلا و قـیام نـینوا، ارجمندانی که به یاری حضرت امام حسین(ع) آمدند و به قلب سفاکان و شقاوتپیشگان هجوم بردند، هدف و کار خویش را در صیانت از ارزشهای الهی و ارادت نسبت به خاندان طهارت به نیکی میشناختند و انسانهایی آگـاه و با بصیرت و خودساخته بـودند، چـنانکه حضرت اباعبدالله(ع) فرمودند: من اصحابی باوفاتر و خاندانی نیکوتر و پیوندجوتر از اهلبیت خود نمیشناسم و در سخنی دیگر میفرمایند: سوگند به خداوند آنها را آزمودم و محکم و باصلابتشان دیدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امام آنان را اینگونه تکریم فرمودهاند: قوموا یا ایـها الکرام الی الموت؛ ای بزرگواران و افراد بزرگمنش! برای استقبال از مرگ باعزت قیام کنید و بعد از اقامه نماز ظهر عاشورا به حامیان صادق و مخلص خود اینگونه نوید داد: ای انسانهای گرامی و کریم! اینک درهای بهشت برین به روی شـما گشوده شده است.
در واقع رزمآوران دشت طف، روح و روان و دل و ذهن خویش را به ایمان و تقوا و غیرت و حمیّت آراسته بودند و با چنین سابقه نورانی و درخشانی در رکاب امام و پیشوای خویش با جانفشانی، احقاق حق کـردند و بـساط رژیم تبهکار اموی را برچیدند. از این رو میتوان آنان را مصداق این آیه شریفه دانست که: « إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُم یَحْزَنُونَ. أُوْلَئِکَ أَصحَابُ الجَنَّةِ خـَالِدِینَ فـِیهَا جَزَاء بِمَا کَانُوا یَعْمَلُون». اینان با ایمان به خدای خود حرکت کردند و پروردگار بر هدایتشان افزود و جنت را مکانشان گردانید و بدین گونه تاریخ بر صفحهای سیمین و با خطی زرین، ایـن حـماسه شـکوهمند را برای همة شاهدان آینده ثـبت و ضـبط کـرد.
آنان در حالی چنین حماسهای را آفریدند که عدهای با ادعای خیرخواهی و مصلحتاندیشی، حضرت را از حضور در صحنههای کربلا منع و به آن وجود مقدس تـوصیه مـیکردند اصـحاب و خاندانش را دراین سفر خوفناک با خود نبرد.
از سوی دیگر، اسلام ناب محمدی(ص) دچار انواع بدعتها و تحریفها شده و حاکمانی ستمگر و فاسد با هدف ترویج سلطنت موروثی و قدرت قومی روی کـار آمده بـودند، به حدی که امام حسین(ع) از این وضع نگران شد و فرمود: وَ عـَلَی الإِسلَامِ السَّلَامُ إِذ قَد بُلِیَتِ الأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثلِ یَزِید؛ اینک باید فاتحه اسلام را خواند که مسلمانان به فرمانروایی مـثل یـزید دچار شدهاند.
سردار ستوده خصال
حضرت عباس(ع) یگانه سرداری است که انـسانیت در دلاوریها، تبعیت وی از مقام ولایت و امامت و دیگر صفات برجستهاش برای او همانندی نمیشناسد. او در نبرد نینوا اراده استوار و وصفناپذیری را از خویش بـروز داد و بـا قـلبی مطمئن و آرام و عزمی استوار و پولادین، سپاه خصم دونصفت را در موجی از بیم و هراس فرو بـرد و آنـان را در مـیدان رزم دچار هزیمت ساخت. او علاوه بر سلحشوری شگفتآور، نمونه کاملی از خصال و مکارم عالی را در نهاد نـورانی خـود بـه شکوفایی رسانده بود و اگر کربلا را منظومهای منور تصور کنیم که خورشید پرتوافشان آن حـضرت امـام حسین(ع) است، او در این مجموعه چون ماه میدرخشد.
شرافت نسبی
در میان فرزندان ائمه مـعصومین(ع)، امـامزادگان و عـلویان، حسب و نسبی والاتر و فروزندهتر از نسب آن حضرت در شجرههای خاندانهای طالبیان وجود ندارد. عباس از بطن بـنیهاشم و خـاندان عترتی برخاسته است که از جلالت قدر و منزلتی فوقالعاده برخوردارند. والد معظمش امیرمؤمنان(ع)، وصی رسـول خـدا، اولیـن ایمان آورنده به پروردگار در جهان اسلام و مصدق رسول او و همسر دخت نبیاکرم(ص) است که جهان اسـلام، مـورخان و محدثان به اجماع او را بعد از خاتم رسولان الهی داناترین، فرزانهترین و بافضیلتترین فرد میدانند. عـباس را هـمین افتخار بس که برخاسته از درخت ولایت و برادر دو سبط نبیاکرم(ص) است.
مادر گرامی او فاطمه دخت حـزامبن خـالد، مـعروف به امالبنین(س) است. «حزام» از استوانههای شرافت در میان قبایل عرب به شمار مـیرفت و در سـخاوت، مهماننوازی، دلیری و رادمردی شهرت داشت. دختر او امالبنین بانویی بافضیلت، فداکار و شجاع بود و این لیاقت را به دسـت آورد تـا بین سالهای ۲۰ تا ۲۵ هجری به عقد و ازدواج حضرت علی(ع) درآید، ولی وقتی به خـانه امـیرمؤمنان(ع) آمد، مادر دومی برای فرزندان زهرای اطـهر(س) بـود و آنان را بر اولاد خویش مقدم میداشت.
این بانو از آنـچنان بـصیرت و معرفتی برخوردار بود که وقتی خبر شهادت چهار فرزندش در مدینه به او رسید، بـه مـسجد النبی آمد و به بشر بـن جـذام که گـزارش شـهیدان کـربلا را ارائه میکرد گفت: از امام حسین(ع) برایم بـگو هـمه فرزندانم و آنچه در زیر آسمان کبود است فدای آن حضرت باد.
طلوع تابناک ماه بنیهاشم
حضرت عباس(ع) در چهارم شعبان سال ۲۶ هـجری در شهر مدینه دیده بـه جـهان گشود، حضرت علی(ع) برای او نـام عـباس را برگزید که به معنای شیر بیشه است نیز اگر آن را صیغه مبالغه عـبس تـلقی کنیم، عباس یعنی دَرهم گـرفته و خـشمگین، زیـرا او در برابر نارواییها و کـژیها بـرافروخته میشد. به راستی کـه ایـن نام بسیار با مسمّی بود، زیرا خداوند به عباسبن علی(ع) صولت و ابهت بسیار عطا کرد تـا در کربلا به مصاف با خلافکاران و جرثومههای فـساد برود. گـویا حـضرت عـلی(ع) از ورای پردههای غیب، سلحشوری فـرزند را در عرصه پیکار دریافته بود و میدانست که او یکی از قهرمانان جهان اسلام خواهد شد، لذا او را عباس نامید زیـرا وقـتی خلافی میدید پرآژنگ میگردید و در مقابل نـیکیها چـهره مـیگشود.
بـه حـضرت عباس(ع) کنیههایی هـم داده بـودند، به او ابوالفضل(ع) میگفتند، زیرا ضمن آنکه از فضایلی آسمانی برخوردار بود، فرزندی به نام فضل نیز داشـت. عـلمدار کـربلا را پسری است به نام قاسم، از این جـهت بـه او کـنیه ابـوالقاسم هـم داده بـودند چون قامتی بلند و سیمایی جذاب و درخشان داشت قمر بنیهاشم هم لقب گرفت.
اسوه راستین ایثارگری
ابوالفضل(ع) بر اثر فداکاری و خلق شایسته در پیشگاه خداوند متعال مقامی والا و ارجمند دارد و تـوسل به چنین شخصیت شایستهای موجب روا گردیدن حاجتها و برطرف شدن گرفتاریهاست، از این رو عباس(ع) را بابالحوائج نیز نامیدهاند.
آن حضرت نه تنها به تمام امتیازات شهیدان نائل گردید، بلکه از برجستگان و سرافرازان شهداست در روایاتی کـه از ائمـه(ع) رسیده و نیز در متون زیارتی به این ویژگی آن حضرت اشاره شده است، به همین دلیل از او به عنوان شهید ممتاز و شهید سرافراز یاد میشود.
آن وجود مبارک در تمام تلاشهای خـود از جـمله عبادت و اخلاق و رفتار و موضعگیریها مطیع امر خداوند بود و در جهت رضای حق گام برمیداشت، هم عبد خدا بود و هم صالح و خالص، بدین جهت امـام صـادق(ع) در زیارتی از او به عنوان عبد صالح یاد میکنند.
منصب سقایی و آبرسانی به تشنگان از ارجمندترین و پسندیدهترین رفتارهای اسلامی است، در وقایع کربلا، دشمن با نهایت شقاوت و بیرحمی، امام و همراهان و خانوادهاش را در محاصره شدید آب قرار داد، از آن پس از کارهای مهم حضرت عباس(ع) آبرسانی بـه تشنهکامان کربلا بود بدین جهت او را با عنوان ابوالقربه و سقای تشنگان میشناسند.
در منابع روایی و تاریخی بعد از گزارش آب رساندن او به خیمهگاه این روایت آمده است: و لذلک سمی العباس علیه السلام السقاء: از این روی عـباس بـه عنوان سقا نامیده شد.
به عباس قائدُ الجیش نیز میگویند، زیرا فرمانروا و سپهسالار لشکر امام حسین(ع) در سرزمین طف بود اختصاص یافتن چنین منصبی به ابوالفضل از شجاعت، تدبیر، فراست، ایمان، اراده راسـخ، ایـثارگری و قوت قـلب او حکایت دارد.
در برخی تعابیر از جمله در زیارت ناحیه مقدسه از ابوالفضل(ع) به عنوان حامی و محامی نام بردهاند، زیرا او با تـمام وجود به حمایت از امام عصر خود پرداخت و نیز در سفر کربلا از زنـان و کـودکان حـمایت کرد.
دفاع خالصه علمدار عاشورا
دفاع خالصانه حضرت ابوالفضل(ع) و جانبازی صادقانهاش در رکاب حضرت امام حسین(ع) و فدا کـردن تـمام هستی خود در راه حق و اعتلای ارزشهای الهی، لقب دیگری را برای او به ارمغان آورد و آن فادی بـود، زیـرا فـداکاری را به آخرین حد و مرز خود رساند.
آن حضرت آنچه را که داشت در طبق اخلاص نهاد و به پیـشگاه پروردگار تقدیم کرد، اماننامههای دشمن را زیر پا نهاد و استوار و ثابتقدم، مطیع امام حسین«ع» بـود. با اینکه تشنگی بـر او غـلبه کرده بود، در کنار شریعه فرات حتی قطرهای آب ننوشید، زیرا برادرش تشنه بود و در این زمینه دیگران را برخود مقدم داشت. سه برادر را جلوتر از خود به میدان رزم فرستاد که هر سه شهید شـدند طبق برخی از روایات دو پسرش عبدالله و محمد نیز که نوجوان بودند در میدان نبرد به افتخار شهادت نایل شدند، قبل از شهادت، دو دست خود را در راه خدا تقدیم کرد و بهراستی مصداق این آیه قرآن است: « وَیـُؤْثِرُونَ عـَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ؛ این ویژگیها موجب گردید که به عباس لقب مؤثر (ایثارگر) بدهند.
در نبرد عاشورا پرچم حسینی دراختیار عباس(ع) بود، علمداری از موقعیت و اهمیت خاصی برخوردار بود و سرنگونی آن نـشانه شـکست قوا و موجب خرد شدن روحیه رزمندگان بود، او تا زمانی که دست در بدن داشت، پرچم امام حسین(ع) را برافراشته نگاه داشت، به همین دلیل حامل اللواء بود و حتی بنا بر برخی از روایـات هـمچون عمویش جعفر طیار با کمک دو بازوی بریدهاش، پرچم را به سینه خود چسباند و اقتدار مرکز فرماندهی قوا را با این کار حفظ کرد و موقعی که او بر اثر ضربتی آهنین از مرکب خـویش بـر زمـین افتاد، پرچم نیز سقوط کرد.
عـباس را ظـَهْرُ الولایه (پشت ولایت) نیز گفتهاند، زیرا آن سردار نینوا در دفاع از حریم ولایت چون ستونی محکم و استوار ایستادگی و تا آخرین لحظات حیات از آرمانهای حسینی پشتیبانی کرد، از این رو وقتی حضرت ابوالفضل(ع) به شهادت رسـید، امـام حسین(ع) بر بالین او آمد و فرمود: «الانَ إِنکَسَرَ ظَهری وَقَلَّت حِیلَتی؛ اکنون کمرم شکست و از چارهاندیشیام کاسته شد»
همچنین امام هـادی(ع) در زیـارت نـاحیه مقدسه این تندیس فداکاری را «الواقی» یعنی نگهبان معرفی کرد، حراست او از کاروان کربلا به اندازهای بود که خواب را از چشمان خصم ربوده و استراحت و امنیت را از آنان گرفته بود، ولی اهلبیت امـام حـسین(ع) در پرتـو اراده پولادین ابوالفضل(ع) آرامش داشتند. در روز عاشورا، این دلاور هاشمی سوار بر مرکب خـویش در اطـراف خیام حرم به هر سو نگاه میکرد و مراقب بود که امویان جلو نیایند.
حضرت عباس(ع) برای عملی کردن مقاصد مقدس حضرت امام حسین(ع) از هیچ فداکاری و تلاشی دریغ نکرد، حضورش در تـمام صحنهها و وقـایع خلاقانه و مؤثر بود و هرگونه اهمال، بیتفاوتی و بهانهجویی را آفتی بزرگ برای این منظور تلقی مـیکرد. از ایـن جـهت است که امام هادی(ع) لقب ساعی را به او میدهد و امام صادق(ع) خطاب به ایشان مـیفرماید: «اشـهد أنکّ لم تهُنِ ولم تنکل: گواهی میدهم که تو در راه دین و دفاع از امام برحق از خـود سـستی نـشان ندادی و توقف و درنگی نداشتی.»
در زیارتنامهای که مختص حضرت عباس(ع) است و معمولاً در اعیاد فطر و قـربان خـوانده میشود این عبارت مندرج است: «السَّلامُ عَلَیکَ أَیهَا العَبدُ الصَّالِحُ وَ الصِّدِّیقُ الْمُوَاسِی: درود بـر تـو ای بنده صالح و صدیق و فداکار». لفظ صدیق در این بند از زیارت اشاره به مبالغه در صدق و صداقت اسـت و بـه کار بردن چنین لقبی برای این حماسهساز کربلا بیانگر نهایت خلوص، درسـتی فـکر، راسـتی در روش و منش و در تمام ابعاد زندگی است، در واژة صدق، حقانیت، کمال و اخلاص نیز نهفته است.
عباس بن علی(ع) به تـمام مـعنا دلاوری وارسـته بود، او دلبستگی خود را به دنیا و جلوههای آن از بین برده بود تا بتواند بـه امـام حسین(ع) دل ببندد و تمام هستی خود را در پیشگاه او تقدیم کند. ارتباط تنگاتنگ او با برادر بزرگوارش فراتر از روابط خـویشاوندی بـود شیفتگی وی نسبت به امام حسین(ع) به گونهای بود که خود را مـحو او کـرده بود. به همین دلیل حضرت حجت(عج) در زیـارت نـاحیه، او را مواسی لقب داده است این لفظ با مـؤاسات از یـک خانواده و به معنی بریدن و انقطاع است و شدت دلبستگی به چیزی یا کسی را مـیرساند کـه تمام تعلقات دیگر را در پای آن ذبح کـرده است.
در منابع تاریخی و روایی، حضرت علی(ع) به اسدالله الغالب مـعروف اسـت، همچنین حضرت حمزه سیدالشهدا(ع) شیر بیشه شجاعت در رکاب رسول خدا(ص) بود، حـضرت ابـوالفضل(ع) هم چون شیری نیرومند حیلههای روباهان و سبعیت گرگهای دشمن را خـنثی مـیکرد و وقتی به صف جنایتکاران یـورش مـیبرد، چندین نفر را در یورشهای حیدری خود به خاک ذلت میافکند. او از مشاهدة دشمن هراسی به دل راهـ نـمیداد. این ویژگی باعث گردید تـا عـباس را ضـیغم یا ضرغام بـخوانند کـه به معنای شیر ژیـان و چـابک است.
رشادتی شگفت و بینظیر
علقمه نام نهری است که از رودخانه فرات منشعب میشود و چـون ابـن علقمی قمی وزیر معتصم عباسی آن را حـفر کـرد، آن را با ایـن عـنوان مـیخوانند، برخی گفتهاند چون در اطـراف آن گیاهانی به نام سدر میروید به نهر علقمه معروف شده است.
حضرت ابوالفضل(ع) در کنار ایـن نـهر خروشان، نهایت شجاعت و رشادت خود را بـروز داد و آن فـداکاری بـزرگ، شـگفتآور و فـراموشنشدنی در تاریخ تشیع را بـه ثـبت رساند. از این جهت او را بطل العلقمی یا دلاور علقمه نامیدهاند. محقق بزرگ شیخ عبدالواحد مظفر کتابی در سه مـجلد در شـأن و مـنزلت حضرت عباس(ع) به نگارش درآورد و آن را البطل العلقمی نـامید کـه بـالغ بر 1200 صـفحه اسـت.
آن دلیرمرد میدان کربلا در برآوردن حاجات افراد نیازمند و گرفتار صبر و درنگ را جایز نمیدانست و بسیار مصرّ بود تا تقاضای اشخاص هر چه زودتر برآورده شود، به همین دلیل مـنزل او مورد مراجعه حاجتمندان زیادی بود. بعد از شهادت آن حضرت نیز شیفتگان ایشان دست توسل به سویش دراز میکنند و از آن وجود مقدس قضای حوائج خود را خواستارند و اطمینان دارند اگر با نیتی پاک به روح مطهرش مـتوسل شـوند، مشکل آنان مرتفع میشود، با توجه به این توضیحات، یکی از القاب آن شخصیت بزرگ مستعجل است.
آن سلحشور نامدار علوی را ابوالشّاره هم نامیدهاند و در توضیح آن میگویند این وجود بزرگوار علاوه بـر خـصال باطنی و سیرت پسندیده از زیبایی ظاهر و سیمای پر جاذبهای برخوردار بوده است، برخی گفتهاند این لفظ اشاره به این حقیقت دارد که اگر افرادی به نـام حـضرت ابوالفضل(ع) کاری را شروع کنند، ولی مـسیری خـلاف و پرآفت را طی کنند و در انجام نذر و شروطی که متعهد شدهاند مسامحه بورزند، به مکافات و جزای بدعهدی خود گرفتار میشوند، زیرا ایشان از بدعهدی و ناپاکی خشمگین مـیشود. بـسیار دیده شده افرادی کـه بـه میثاق خود با حضرت عباس(ع) عمل نکردهاند، اموراتشان به مراحل خطرناکی منتهی شده است. به همین دلیل افرادی که از وجود مبارکش تبرک میجویند باید با نیت پاک و پایبندی به تعهدات خـود بـه آن روح مطهر روی آورند.
در روز عاشورا حضرت ابوالفضل(ع) در حالی که با مشک آب عازم خیمههای اهل حرم بود، ناگهان دو دستش توسط اشرار اموی قطع شدند و به درجه شهادت نائل آمد. چنین افـتخاری مـوجب گردید کـه به ابوالفضل(ع) لقب طیار نیز بدهند، عنوانی که قبلاً به عموی او حضرت جعفربن ابیطالب(ع) داده شده بود، زیـرا در یکی از غزوات دو دستش از تن جدا شد و به شهادت رسید.
اعراب بـه بالاترین رده فـرماندهی سپاه که حُسن تدبیر و دلیری از خود نشان میدهند، کبشالکتیبه میگویند. حضرت ابوالفضل(ع) نیز با رشادتی بیمانند و در مـنصب سـپهسالاری نیروهای تحت امر خود را برای مصاف با خصم دونصفت سازماندهی کرد. او فرماندهی فـداکار بـود کـه در حمایت بیدریغ از لشکر امام حسین(ع) استواری نشان داد و چون صاعقهای هولناک بر دشمنان و اهل باطل فـرود آمد و این لقب به او اختصاص پیدا کرد.
هر شخصیت بزرگی دربانی دارد که مـردم به واسطه او با آن بـزرگوار ارتباط برقرار میکنند، چنانکه رسول اکرم(ص) در شأن علی(ع) فرمود: « أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْیَأْتِ الْبَاب؛ من شهر علم هستم و علی(ع) در آن است، کسی که میخواهد به این شـهر وارد شود باید از در وارد گردد.
حضرت عباس فرزند علی نیز در حیات و ممات دربان امام حسین بود و هرگز آن فروغ امامت وساطت عباس را رد نمیکرد و بابالحوائج بودن ابوالفضل ناظر بر این نکته است.
از قول علامه طـباطبایی گـفتهاند که استادم عارف بزرگ مرحوم آیتالله سیدعلی قاضی طباطبایی فرمود: در هنگام کشف بر من آشکار گردید که وجود مقدس اباعبدالله الحسین مظهر رحمت الهی است و باب آن حضرت، سقای کـربلا، سـرحلقه ارباب وفا، بابالحوائج ابوالفضل العباس است. با توجه به این توضیحات بهخوبی مشخص میشود که چرا عباسبن علی را بابالحسین نامیدهاند.
همچنین طبق نقل مورخان در یکی از روزهای جنگ صفین، عـباس از پدر اذن گـرفت تا به نبرد با دشمنان برود، پدر پذیرفت و فرزند نوجوان خود را با نقاب و به عنوان رزمندهای ناشناس به میدان جنگ فرستاد. حضرت ابوالفضل در عرصه رزم حرکتهای پرصلابتی از خود بروز داد به نحوی کـه مـشاوران نـظامی معاویه از جولانهای این جوان سـلحشور دچار هـراس شدند و نتوانستند در مورد فرستادن هماورد او به میدان تصمیم بگیرند. یکی از سرداران اموی فرزندانش را به عرصه رزم اعزام کرد تا حملات ایـن نـوجوان را دفـع کنند، ولی تمام هفت فرزندش به دست ایـن دلاور عـلوی به هلاکت رسیدند و خود نیز هنگامی که خواست به عباس حمله کند، با شمشیر آن سردار وارسته دو نیم شـد. هـمگان از دلاوری و شجاعت عباس شگفتزده شدند پس با فراخوانی پدر به قرارگاه پدر بازگشت، امـیرمؤمنان به استقبالش رفت و نقاب از چهرهاش کنار زد و جبین فرزند را غرقه بوسه ساخت و حاضران تازه متوجه شدند که او قمر بـنیهاشم اسـت.
عـباس در هیچ شرایطی خود را بر وجود امام حسین مقدم نمیدانست و اصولاً عـظمت و صـلابت عباس به برکت تابش نور مقدس سومین خورشید امامت بود. عباس در سفر کربلا از مدینه تا نـینوا لحـظهای از امـام حسین جدا نشد و دوشادوش امام در پیشاپیش کاروان حسینی حرکت کرد.
عبدالله بـن ابـیامحل بـن حزام، برادرزادة امالبنین نزد ابنزیاد به شفاعت برخاست و گفت عمهزادههایم به نینوا آمدهاند اگـر مـصلحت مـیدانی برایشان اماننامهای صادر کن. فرزند زیاد پذیرفت، عبدالله که به تصور خود خدمت مـهمی بـه خویشاوندان خود کرده بود، از آن اماننامه استفاده کرد تا ایشان را از معرکه نبرد عاشورا و هـمراهی بـا امـام حسین نجات دهد. غلام عبدالله آن اماننامه را به کربلا آورد و به پسران امالبنین نشان داد. حضرت عـباس هـمصدا با برادران گفت: لعنت خداوند بر تو و اماننامهات باد به ما امان مـیدهید، ولی بـه فـرزند رسول اکرم امان نمیدهید.
مقام حضرت عباس در فرمایش ائمه هدی
یکی از شواهدی که خصال و مـقام حـضرت ابوالفضل را به اثبات میرساند، فرموده معصومین(ع)، آن وجودهای مقدسی که به ضمائر و اسرار بندگان واقف هستند، درباره ایشان است.
بنا به فرموده حضرت علی، حضرت عباس در پیشگاه خداوند مقام بـسیار ارجـمندی دارد، خـداوند به جای دو دستش که در عاشورا فدا کرد، دو بال به او میدهد و او همچون جـعفر طـیار در فضای بهشت همراه فرشتگان پرواز میکند.
چون حضرت علی در بستر شهادت قرار گرفت، عباس را فراخواند و او را به سـینه خـود چسباند و فرمود: «ولدی و سنقر عینی بک فی یوم القیامه؛ به زودی در روز قیامت و سرای جـاوید دیـدگانم به وجود تو روشن میشود.
حضرت امـام حـسین بـارها و در مناسبتهای گوناگون در شأن عباس گوهرافشانی فرموده اسـت، از جـمله در عصر عاشورا خطاب به عباس فرمود: یا عباس ارکب بنفسی یا اخی. جـیتی تـلقاهم فتقول لهم مالکم: ای عباس، بـرادرم، جـانم فدایت بـاد. بـر مـرکب خود سوار شو و برو ببین آنـان (دشـمنان) را چه شده و چرا چنین میکنند؟
در این عبارت، امام حسین«ع» با تعبیری عالی عـواطف خـود را نسبت به عباس ابراز میدارد و در واقـع مقامش را میستاید.
«عبدالله اصفهانی»
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: خبرگزاری قرآن خبرگزاری بین المللی قرآن خبرگزاری ایکنا ایکنا مرکزی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۵۷۶۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعلام اسامی و مشخصات نامزدهای دور دوم انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس
به گزارش جامجمآنلاین از روابط عمومی فرمانداری تهران، احمد قیومی معاون استاندار و فرماندار مرکز حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس اسامی ۳۲ نامزد دور دوم انتخابات نمایندگی دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در این حوزه انتخابیه را اعلام کرد.
فرماندار مرکز حوزه انتخابیه تهران با اعلام این خبر و با اشاره بر اهمیت رعایت قانون از سوی داوطلبین و بهره گیری از چارچوب آن اذعان داشت: تبلیغات انتخابات از ۱۳ اردیبهشت ماه آغاز و تا ۲۴ ساعت قبل از شروع اخذ رای ادامه خواهد داشت، لذا ۳۲ نامزد انتخابات با رعایت قانون شور و شعف انتخاباتی را به شکل مطلوبی در حوزه انتخابیه تهران به نمایش بگذارند.
قیومی اسامی و مشخصات ۳۲ نامزد دور دوم انتخابات نماینده مجلس شورای اسلامی را به شرح ذیل اعلام کرد:
➖آقای سعيد آجورلو فرزند محمد كد نامزد ۲۱
➖خانم ريحانه خالقی فرزند محمدعلی كد نامزد ۲۳
➖آقای صالح اسكندری فرزند عباس كد نامزد ۲۴
➖آقای عطا بهرامی فرزند علی اكبر كد نامزد ۲۵
➖آقای علی اصغر پورمحمدی فرزند عباس كد نامزد ۲۶
➖آقای علی تهرانی مقدم فرزند محمد كد نامزد ۴۳
➖آقای ابوالقاسم جراره فرزند يوسف كد نامزد ۲۷
➖آقای محمدحسين حسين زاده بحرينی فرزند محمدعلی كد نامزد ۲۸
➖آقای حسن خجسته باقرزاده فرزند حاج اسمعيل كد نامزد ۲۹
➖آقای مجتبی رحمان دوست فرزند مرتضی كد نامزد ۳۱
➖آقای غلامحسين رضوانی فرزند عبدالرضا كد نامزد ۳۲
➖خانم سميه رفيعی فرزند عزت اله كد نامزد ۳۴
➖آقای عبدالحسين روح الامينی نجف آبادی فرزند رضا كد نامزد ۳۵
➖آقای مجتبی زارعی فرزند حسين كد نامزد ۳۶
➖آقای محمد سراج فرزند احمدعلی كد نامزد ۳۷
➖آقای عليرضا سليمی فرزند علی اصغر كد نامزد ۳۸
➖آقای مهدی شريفيان فرزند هرمز كد نامزد ۳۹
➖آقای حسين صمصامی مزرعه آخوند فرزند حبيب اهل كد نامزد ۴۱
➖خانم زهره طبيب زاده نوری فرزند محمود كد نامزد ۴۲
➖آقای ابوالفضل ظهره وند فرزند عباس كد نامزد ۴۵
➖آقای ابراهيم عزيزی فرزند قنبر كد نامزد ۴۶
➖آقای مهدی عسگری فرزند محمدرضا كد نامزد ۴۷
➖آقای پيمان فلسفی فرزند مرتضی كد نامزد ۴۸
➖خانم فاطمه قاسم پور فرزند عبدالعلی كد نامزد ۴۹
➖خانم زينب قيصری فرزند مطلب كد نامزد ۵۱
➖خانم سميه گل پور چمركوهی فرزند سلمان كد نامزد ۵۲
➖خانم زهره سادات لاجوردی فرزند سيداسداله كد نامزد ۵۳
➖آقای سيدمرتضی محمودی فرزند سيدداود كد نامزد ۵۴
➖آقای سيدنظام الدين موسوی فرزند سيدجواد كد نامزد ۵۶
➖آقای احمد نادری فرزند حسين كد نامزد ۵۷
➖آقای حسين نجابت فرزند حيدرعلی كد نامزد ۵۸
➖آقای بيژن نوباوه وطن فرزند علی اكبر كد نامزد ۵۹